که عقل و رای رزین دارد. استواررأی. نضیح الرأی: حنیک، مرد استوارخرد بتجربه. حنک السن الرّجل، آزموده و استوارخرد گردانید مرد را تجربه ها. احناک سن کسی را، استوارخرد کردن تجربه ها و آزمونها او را. (منتهی الارب). - استوارخرد گردانیدن، تحنیک. (تاج المصادر بیهقی) : عرک، استوارخرد گردانیدن زمانه کسی را. (منتهی الارب)