جدول جو
جدول جو

معنی استنداص

استنداص(مَ کُ)
بیرون آوردن حق خود را از کسی. (منتهی الارب) ، یا دویدن ناقه با صاحب خود: استنعت الناقه، یا پراکنده و منتشر گردیدن ناقه: استنعت الناقه، گریزان بازگشتن شتر. رمیدن شتران و جز آن و متفرق شدن. یقال: استنعی الابل و القوم، اذا تفرقوا شتی و انتشروا، خواندن، چنانکه شبان گوسپندان را، پیش رمه رفتن شبان تا از پی روند: استنعی الرجل الغنم، پیاپی رسیدن، چنانکه شر و بدی. پی درپی بدی رسیدن بر کسی: استنعی بفلان الشر، مداومت کردن بر: استنعی به حب الخمر، تمادی، فاش گردیدن ذکر کسی: استنعی ذکره. (منتهی الارب). فاش شدن ذکر کسی. (تاج المصادر بیهقی) ، تناعی. خبر کشتگان گفتن تا یکدیگر را بر جنگ برانگیزانند
لغت نامه دهخدا