معنی استغنی استغنی(کَخ خ) ممالۀ استغناء: گل زرد و گل دورو گل سرخ و گل نسرین ز درد و داغ دادستند ما را خط استغنی. منوچهری، آرمیدن و فرونشستن تشنگی کسی از آب خوردن. (از منتهی الارب) ، سبک داشتن چیزی را: استفهه استفاهاً. (منتهی الارب) لغت نامه دهخدا