به غفلت افتادن. (منتهی الارب) ، عطا خواستن. (وطواط). فیض گرفتن. (غیاث). طلب فیض کردن، استفاده: هر آنچ بطریق استماع به استفاضت از حکماء دولت... (رشیدی) ، فراخ و بسیاردرخت شدن وادی، انتشار. فاش شدن خبر و سخن. (منتهی الارب). آشکارشدن و پراکنده شدن خبر. (زوزنی). منتشر شدن خبر. شایع شدن خبر و قصه، شهرت، (اصطلاح فقه) خبر عده ای که ظن ّ قوی بصدق گفتار آنان حاصل شود. بوسیلۀ استفاضه امور ذیل: نسب، موت، ملکیت، وقف، نکاح، اثبات میشود و میتوان بدون رعایت شرایطموضوع شهادت (رجوع بشهادت شود) بدانها شهادت داد