معنی استعبار استعبار(شِ) اشک فروآوردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). گریستن. اشک باریدن. جاری گردیدن اشک. (منتهی الارب) ، طلب عصمت کردن، بازداشتن. (منتهی الارب) ، بازایستادن. (زوزنی). واایستادن. واایستیدن. (تاج المصادر بیهقی) لغت نامه دهخدا