جدول جو
جدول جو

معنی استطار

استطار(فَ)
نوشتن. (تاج المصادر بیهقی). نبشتن. (منتهی الارب) ، پناه بردن بسایه. پناه جستن. (غیاث) ، نشستن در سایه. در سایه نشستن. بسایه شدن. در سایه درآمدن، استظلال از چیز و استظلال بچیز، سایه گرفتن آن، استظلال کرم، در هم پیچیدن شاخه های خوشه دار رز، استظلال عین، فروشدن چشم به مغاک. گود افتادن چشم، استظلال دم، رفتن خون از شکم
لغت نامه دهخدا