فراموشانیدن از. مشغول کردن از. فراموش گردانیدن از چیزی و مشغول کردن: استذهنی عنه، فراموش گردانید مرا از آن و مشغول کرد. (منتهی الارب) ، (اصطلاح فقه) گذشتن موقع حیض بر دختر و حائض نشدن او: و لو استرابت بان لم تحض و هی فی سن ّ من تحیض فخمسه و اربعون یوماً. (شرح لمعه در باب نکاح فصل نکاح متعه). و لو رأت الحره الدم فی الاشهر الثلاثه مره او مرتین ثم احتبس الی ان انقضت الاشهر انتظرت تمام الاقراء لانها قد استرابت بالحمل غالباً. (شرح لمعه در کتاب طلاق فصل عدد). و اطلاق النصل و الفتوی یقتضی عدم الفرق بین استرابتها بالحمل و عدمه. (شرح لمعه در کتاب طلاق فصل عده). و ان کان ظاهرالحکمه یقتضی اختصاصه بالمسترابه. (شرح لمعه کتاب طلاق فصل عده)