جدول جو
جدول جو

معنی استجعال

استجعال
بگشن آمدن نر ماده را. (تاج المصادر بیهقی) : استجعال کلبه، گشن خواه شدن ماده سگ. (از منتهی الارب). به ایغر جستن درآمدن سباع ماده، استحباب بر، برگزیدن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب). گزیدن بر. اختیار. ترجیح. نیکو شمردن چیزی را. (از منتهی الارب) ، سزاوار شدن، تا دیر ماندن آب در شکنبۀ شتر و تشنه ناشدن وی از آن. (منتهی الارب) ، (اصطلاح شرع) مقابل وجوب، کراهت، حرمت و مترادف ندب است و هو ما یستحق فاعله المدح و الثواب، و لایستحق تارکه الذنب و العقاب
لغت نامه دهخدا