معنی اسباد - لغت نامه دهخدا
معنی اسباد
- اسباد
(گُ رِ کُ) - نو برآمدن گیاه نصی در بنۀ خشک آن. نو برآمدن گیاه نصی در قدیم آن. (منتهی الارب) ، اسبال زرع، برآمدن خوشۀ کشت. (منتهی الارب). خوشۀ کشت بیرون آمدن. (تاج المصادر بیهقی). صاحب خوشه شدن کشت. (منتهی الارب) ، اسبال طریق، بسیار آینده و رونده شدن راه. (منتهی الارب) ، بسیار کردن سخن بر کسی. (زوزنی) : اسبل علیه. (منتهی الارب) ، فروهشتن. فروگذاشتن ازار و مانند آن به تکبر. (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی). فروگذاشتن جامه. (غیاث). فروگذاشتن ازار و آنچه بدان ماند. (زوزنی) ، فروگذاشتن پرده و جز آن. فروریختن، سست کردن بند ازار. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا