در تداول عامه، نقل اثاثه از خانه ای ب خانه دیگر. - امثال: سه بار اسباب کشی، برابر یک حریق است، هفتم به آب آمدن اشتر، هفت ماهه زادن. (تاج المصادر بیهقی) ، صاحب رمۀ گرگ درآمده شدن، به دایه دادن بچه را. (منتهی الارب). فرزند فرا دایه دادن. (تاج المصادر بیهقی) ، به گرگ دادن گوسفند را. (منتهی الارب) ، فروگذاشتن. (تاج المصادر بیهقی). بیکار گذاشتن بنده را. (منتهی الارب) ، گوشت دده خورانیدن. گوشت سبع بخورد کسی دادن