جدول جو
جدول جو

معنی اسا

اسا
(اَ)
خمیازه و دهان دره باشد و آن بسبب خواب یا خمار یا کاهلی بهم رسد. (برهان). آنکه دهن از هم باز شود بجمع فضلات در اجزاء یا از غلبۀ خواب. (مؤید الفضلاء). گشاده شدن دهان باشد بسبب خواب یا خمار و کاهلی. خامیازه. پاسک. باسک. تثاوب. فاژ. (جهانگیری). فازه. (مؤید الفضلاء). فاژه. (جهانگیری). دهن دره. آسا. (جهانگیری).
لغت نامه دهخدا