معنی ازل ازل(رَ /رِ جُمْ) بازداشتن. (تاج المصادر بیهقی). بازداشتن کسی را. (منتهی الارب). حبس، روزگار. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء). روزگار پر از شداید. روزگار سخت. (اقرب الموارد) ، بلای بد. سختی. (منتهی الارب) لغت نامه دهخدا