معنی ازریقاق
- ازریقاق(نَ /نِ خوا / خا)
- ازرقاق. رجوع به ازرقاق شود، ریختن آب و مانند آن، دانه دادن مرغ بچه را. (منتهی الارب) ، خون بیرون جهانیدن زخم و ضرب از جراحت. (از منتهی الارب). انداختن طعنه خون را. (تاج المصادر بیهقی) ، شیر دادن. (تاج المصادر بیهقی)
