معنی ازب ازب(اِ) مرد کوتاه و ستبر وزیرک، چستی، شادمانی. خرمی، سبکی، رفتار مختلف، شر. بدی، کاری بزرگ. (منتهی الارب). ج، ازابی لغت نامه دهخدا