جدول جو
جدول جو

معنی ازادرخت

ازادرخت(اَ دِ رَ)
و آنراطاحک نامند و بمصر زنزلخت و در شام جرود گویند و آن درختی است شبیه به صفصاف، برگ آن املس و سیاه، طعم وی تلخ و ثمرۀ آن مانند زعرور و دارای خوشه هاست و در آخر بهار بدست آید و دیر بپاید و آن گرم است در سوم و خشک است در دوم یا در اول مفتح سدد و مدر فضلات و مقاوم سموم است عصارهً و طبیخاً و شرباً و طلاء آن منع غثیان کند و مفتت حصاه است مطلقاً و نطول وی محلل خنازیر و صداع است و ثمرۀ آن کشنده است و معالجۀ شارب آن بقی و آشامیدن شیر و خوردن سیب و انارکنند و دیگر اجزاء وی حراقت دارد و عصارۀ او جراحت های سر را مداوا کند و موی برویاند اگر پیاپی با مرداسنج و روغن گل بر سر طلی کنند و هر سه روز یکبار بشویند و قدر شربت آن تا نصف اوقیه و بدل وی شهدانه است. (تذکرۀ ضریر انطاکی). و رجوع به آزاددرخت شود
لغت نامه دهخدا