ج اران، ارناق ماء، تیره کردن آب. (تاج المصادر بیهقی) ، ارناق قوم بمکان، اقامت کردن آنان بیک جای، ارناق نوم در چشم، خواب گرفتن چشمان را: ارنق النوم فی عینیه. (منتهی الارب) ، ارناق عین از قذی، پاک کردن چشم از خاشاک: ارنق اﷲ قذاتک، پاک گرداناد خدای چشم ترا از خاشاک. (منتهی الارب) ، ارناق لواء، جنبیدن علم، ارناق در امری، شوریده رای شدن در آن و بازایستادن. (منتهی الارب) ، ارناق طائر، جنبانیدن طائر بالها را در هوا و ثابت ماندن