جدول جو
جدول جو

معنی ارث

ارث(کِ)
ورغلانیدن بعضی بر بعضی. برانگیختن فتنه میان قومی. (آنندراج) ، سرگین آماده برای افروختن گاه حاجت. سرگین که بخاک آمیزند و نهند به روز احتیاج. سرگین آماده برای آتش افروختن بوقت حاجت. (منتهی الارب) ، زمین سهل، پشتۀ سرخ. (منتهی الارب). اکمهالحمراء. (تاج العروس) ، رنگی از رنگهای گوسفند که نقطه های سیاه با نقطه های سفید آمیخته باشد
لغت نامه دهخدا