معنی ارتعاش
- ارتعاش
- لرزیدن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب). ارتعاد. لرز. لرزه. رجف. رجفه. زلزال. رعده. با خود لرزیدن. (مؤید الفضلاء). با خویش لرزیدن. (آنندراج) : ارتعاش انگشتان:
چون بدرد شرم گویم راز فاش
چند از این صبر وزحیر و ارتعاش.
مولوی.
دست کان لرزان بود از ارتعاش
و آنکه دستی را تو لرزانی ز جاش.
مولوی.
