جدول جو
جدول جو

معنی اراثرس

اراثرس
(اِ رِ)
شهری از اوبه که ایرانیان در جنگهای با یونان در حدود 490 قبل از میلاد آنجا را خراب کردند: منادیموس من اهل اراثرس. (تاریخ الحکمای قفطی ص 24) ، رسیدن، چنانکه خیری از کسی بدیگری، رد کردن حق کسی را. حق بمستحق رسانیدن. حق کسی با وی دادن. (تاج المصادر بیهقی) ، راحت رسانیدن. آسایش دادن. (غیاث اللغات). برآسایانیدن. (زوزنی) (تاج المصادر) ، آسودن. (غیاث اللغات). برآسودن. (تاج المصادر بیهقی) ، بازگردانیدن شتران را به مراح. شبانگاه آوردن ستور. چهارپای را شبانگاه به مأوی بردن. چهارپای با مأوی بردن شبانگاه. (تاج المصادر) ، شب چرانیدن ستور. بشب چرانیدن. (غیاث) ، مردن. (منتهی الارب). بمردن. (تاج المصادر بیهقی) ، دم سرد زدن. (منتهی الارب). نفس کشیدن، شادمان و صاحب راحت شدن. (منتهی الارب) ، دریافتن بوی. بوی چیزی شنیدن.
- اراحه صید، یافتن صید بوی مردم را.
، اراحۀ ماء یا لحم، بوی گرفتن. (منتهی الارب). گندا شدن. (تاج المصادر بیهقی). گنده شدن. (غیاث). گندیده شدن. (آنندراج) ، بازگشتن و بجای آمدن دل بعدماندگی
لغت نامه دهخدا