جدول جو
جدول جو

معنی اذاً

اذاً(نِ شَ وَ دَ)
فاذاً. آنگاه: ام لهم نصیب من الملک فاذاً لایؤتون الناس نقیراً. (قرآن 53/4) ، نه که مر ایشان راست بهره از پادشاهی دنیا که آنگاه ندادند مردم را مقدار پشت خرما. (تفسیر ابوالفتوح ج 1 ص 774) ، پراکنده نمودن، پراکنده شدن (چنانکه خبر) ، آشامیدن تمام آب حوض یا کوزه: اذاعۀ ابل ماء حوض را، آشامیدن تمام آن را و همچنین است: اذاع القوم (او الناس ) بما فی الحوض، بردن، چنانکه مال کسی را: اذاع بمتاعه، برد آن را، پاشیدن بول. (آنندراج) ، همه را فراگرفتن، چنانکه ریش و قرحه تن را
لغت نامه دهخدا