جدول جو
جدول جو

معنی ادرم

ادرم(اَ رَ)
نمدزین بود. (نسخه ای از لغت نامۀ اسدی). نمدزین بود یعنی یرمه. (نسخه ای از لغت نامۀ اسدی). نمدزین و آنرا آدرم و ادرمه نیز گویند. (جهانگیری). نمدزین و تکلتوی اسب. (برهان قاطع) : جدیّه کغنیّه، ادرم زین و پالان. (منتهی الارب) :
که تنگ و ادرم دارد و مرد بدسلب است ؟
بسرش بار فضول است و نیز وسواسا.
ابوالعباس یا دقیقی.
، شتاب کردن در رفتار. (منتهی الارب). بشتاب و سرعت رفتن. (آنندراج). نیک رفتن. (منتهی الارب). بگذشتن. (زوزنی). و یقال ادرنفق مرمعلّاً، ای امض راشداً. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا