جدول جو
جدول جو

معنی ادرعاش

ادرعاش(کَ / کِ)
بهبود یافتن. از بیماری به شدن، فراخ، مرد که دندان ندارد. آنکه دندان او ریزیده باشد. آنکه دندان ندارد. (مهذب الاسماء). دندان ریزیده. (تاج المصادر بیهقی) ، کعب ادرم، آنکه بسبب پیه و گوشت حجم (کذا) آن معلوم نشود. (منتهی الارب). آنکه شتالنگ وی پنهان بود ازبسیاری گوشت. از فربهی قاب پا نمودار نشده. آنکه کعب او پوشیده باشد بگوشت. آنکه بژول وی پنهان بود از گوشت. (تاج المصادر بیهقی). ج، درم، الأدرم من العراقیب، الذی عظمت ابرته. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا