جدول جو
جدول جو

معنی ادالیسک

ادالیسک(اُ)
از کلمه ترکی ادلیک، مشتق از اده، اطاق و وثاق + لیک، حرف نسبت، کنیز و خدمتکار زنان سلطان عثمانی، درنگ کردن در، درنگی کردن، ادامۀ دلو، پر کردن آن، ادامۀ سما، پیوسته باریدن آن، فرونشانیدن جوش دیگ به آب سرد. جوشش دیگ به آب سرد بنشاندن، واپژوهیدن، بشخو کردن، برگردانیدن تیر را بر ابهام و هموار کردن آن، باقی داشتن دیگ بر دیگپایه بعد از پختن، مبتلا به سرگیجه و دوار شدن، ساکن گردانیدن. (مؤید الفضلاء).
- ادامه دادن، مداومت کردن. پیوسته گردانیدن.
- ادامۀ کار، (اصطلاح فیزیک) اصلی است که بموجب آن محرک مساویست با کار مقاوم.
- ادامۀ نظر، برهمه. پیوسته نگریستن
لغت نامه دهخدا