جدول جو
جدول جو

معنی اخنث

اخنث(اَ نَ)
نعت تفضیلی از خنث. مخنث تر.
- امثال:
اخنث من دلال، و دلال مخنثی معروف است از مردم مدینه معاصر آل مروان.
اخنث من طویس.
اخنث من مصفّر استه.
اخنث من هیت.
رجوع به مجمعالامثال میدانی شود
لغت نامه دهخدا

واژه‌های مرتبط با اخنث

مخنث

مخنث
مردی که حالات و اطوار زنان را از خود بروز بدهد، زن مانند، کنایه از مرد بدکار، پشت پایی، هیز، آنکه نه مرد است و نه زن، خنثی، امرد، بی ریش
مخنث
فرهنگ فارسی عمید

مخنث

مخنث
خم داده و دو تا گشته، خمیده و دوتا، نیز به معنی مردی که حالات زنان از خود بروز دهد
فرهنگ لغت هوشیار

مخنث

مخنث
مردی که در جماع ناتوان باشد و حالات زنانه داشته باشد، کنایه از بی غیرت و بی حمیت
مخنث
فرهنگ فارسی معین

اخنف

اخنف
آنکه استخوانی از پشت یا سینه شکسته دارد.
- صدر اخنف، سینۀ یک جانب درآمده.
- ظهر اخنف، پشت یک جانب درآمده
لغت نامه دهخدا