جدول جو
جدول جو

معنی اخلال

اخلال(غَلْ / غِلْ کَ / کِ)
خلل آوردن. خلل و رخنه کردن. خلل رسانیدن. (مؤید الفضلاء). زیان رسانیدن: اخلال در معنی. اخلال بمقصود. اخلال به وزن: تاء دوست و داشت و گوشت و دال جمع و امثال آن نزد قدماء اخلال در وزن نکند.
- اخلال بنظم کردن، بر هم زدن نظم.
- اخلال در امری، کارشکنی.
- اخلال کردن در کاری، در امری خلل وارد کردن.
- اخلال کننده، مخل. موجب خلل در کارها.
لغت نامه دهخدا