در ترمذ امیری بود ظالم اخطی نام، چندان آه آبستن متظلمان بدین دودآهنگ دخانی آسمان برآمد که ملایکه بوکیل داری دعوات مظلومان برخاستند. روزی جشنی ساخته بود و آب آتش رنگ نوش میکرد، ناگاه قدری از آن در حلق او جست و در گلوی او گرفت، و هم از راه آب به آتش رفت. شهاب الدین ادیب صابر گوید: روز می خوردن بدوزخ رفتی ای اخطی ز بزم صدهزاران آفرین بر روز می خوردنت باد تا تو رفتی عالمی از رفتن تو زنده شد گرچه اهل لعنتی رحمت بر این مردنت باد. (لباب الالباب عوفی ج 2 ص 123) ، خداوند ستور سبک شدن. (تاج المصادر بیهقی) ، دور کردن بردباری از کسی و سبب سبکی وی گردیدن