جدول جو
جدول جو

معنی اخرجیه

اخرجیه
(اَ رَ جی یَ)
موضعی است بشام. جریر راست:
یقول بوادی الأخرجیه صاحبی
متی یرعوی قلب النوی المتقاذف.
(معجم البلدان) ، سوراخ کرده گوش. نرمۀگوش سوراخ. آنکه نرمۀ گوش وی سوراخ کرده باشند. (تاج المصادر بیهقی). گوش سوراخ کرده. (زوزنی) ، منقطع چشم، منقطع کوه غیر جائی که تمام میشود، (اصطلاح عروض) شعری که در وزن آن تصرف خرم کرده باشند و آن عبارت از افتادن فاء فعولن و میم مفاعیلن باشد. مؤلف غیاث اللغات آرد: به اصطلاح عروض انداختن میم مفاعیلن است فاعیلن بماند مفعولن که لفظ مستعمل است بجای آن نهند. انداختن میم مفاعیل را به بریدن بینی تشبیه کردند. و شمس قیس گوید: خرم انداختن میم مفاعیلن باشد فاعیلن بماند مفعولن بجای آن بنهند و مفعولن چون از فاعیلن خیزد آنرا اخرم خوانند یعنی بریده بینی. رجوع به المعجم فی معاییر اشعارالعجم چ طهران ص 36 و44 شود، دو استخوان سوراخ دار یکی در طرف حنک اعلی و دیگری در دو کتف از جانب بازو. سر استخوان کتف از سوی بازو. (مهذب الاسماء). در سر کتف گویست که زائدۀ سر استخوان بازو در آنست و طرف این گو دو زائده دارد یکی بالا و یکی زیر که مانعاند از انخلاع استخوان بازو از کتف و این زائد را اخرم خوانند. (بحرالجواهر). ج، خرم. (مهذب الاسماء). و رجوع به اخرمان شود
لغت نامه دهخدا