جدول جو
جدول جو

معنی احمد خالد الاحول

احمد خالد الاحول(اَ مَ)
ابن ابی خالد الاحول. هندوشاه در تجارب السلف (ص 168) آرد: او ازمولی زادگان است. مردی داهی و عاقل و فطن و ادیب وکاتب و فصیح بود و در امور مملکت سداد و بصارت داشت. مأمون با او گفت که حسن بن سهل بسبب تغییر مزاج ازما منقطع شد میخواهم که وزارت بتو دهم. احمد گفت یاامیرالمؤمنین مرا از نام وزارت عفو کن و آنچه بر صاحب آن واجب باشد از من بطلب و میان من و میان غایت من منزلتی که دوست بدان امیدوار باشد و دشمن بترسد بگذار که بعد از غایات آفات است. مأمون از او آن بپسندید و وزارت به او تفویض کرد گویند چون مأمون طاهر بن الحسین را امارت خراسان داد با احمد ابوخالدمشورت کرد احمد گفت این رأی نیکو است. مأمون گفت از آن ترسم که مرا خلع کند و غدری اندیشد. احمد گفت اگر چنین کند ضمان آن بر من. مأمون به این اعتماد خراسان را بطاهر بن الحسین داد. بعد از مدتی از طاهر حرکات نامرضی صادر شد. مأمون نامه ای با تهدید تمام به او نوشت و او را از بیراهی منع کرد. طاهر آن نامه را جوابی نوشت و در عقب آن عاصی شد و نام مأمون را از خطبه بینداخت و خبر بمأمون رسید. احمد بن ابی خالد را بخواند و به او گفت بمشاورت تو خراسان را بطاهر دادم وتو ضامن عثرات او شده ای. اکنون می شنوم که سر از اطاعت من کشیده است و دم خلافت میزند، اگر تدبیر نکنی بازخواست بلیغ خواهی یافت. احمد گفت یا امیرالمؤمنین هم در این نزدیکی خبر هلاک او بشنوی. بعد از آن احمد جهت طاهر هدایا ترتیب کرد و طاهر کامخ دوست داشتی قدری کامخ مسموم از جملۀ هدایا بطاهر فرستاد. طاهر بخورد و درحال هلاک شد. و بعضی گویند احمد چون در فرستادن طاهر بخراسان رضا داد و خوی طاهر میدانست و ضامن عثرات او شده بود با خود اندیشه کرد که اگر طاهر روزی سر از اطاعت امیرالمؤمنین بکشد چارۀ من چه باشد؟پس خادمی عاقل را که بر او اعتماد داشت بطاهر بخشیدو قدری زهر بدو داد و گفت هر گاه طاهر خلاف طاعت کندو نام مأمون از خطبه بیندازد ببین که از طعامها چه دوست دارد، از این زهر قدری در آن طعام کن. خادم دید که طاهر مخالفت ظاهر کرد قدری زهر بدو داد و طاهر همان شب هلاک شد. و بشارت هلاک او بمأمون آوردند و احمد ابوخالد را در دل مأمون منزلت زیاده گشت و کار او ترقی کرد. احمد در سنۀاثنتی عشرهومأتین (212 ه. ق.). وفات یافت. ابن الندیم گوید: احمد بن ابی خالد یکی از خوشنویسان معروف درخط عربی است. در مجمل التواریخ والقصص (ص 356) آمده:مأمون پس از عزل ابومحمد حسن بن سهل وزارت به ابوالعباس احمد بن ابی خالد الاحول داد مولی بنی عامر بن لوّی از شام - انتهی. و رجوع به دستور الوزراء ص 68 شود
لغت نامه دهخدا