معنی احق احق(اَ حَق ق) سزاوارتر. اولی. صاحب حق تر. راست تر. احری. اقمن. الیق. اجدر. بسزاتر: هذا احق منزل بترک. احق ّالخیل بالرکض المعار. ، نیافتن چیزی از معدن بعد از جستن. نایافتن چیزی از معدن. (تاج المصادر) لغت نامه دهخدا