جدول جو
جدول جو

معنی احظ

احظ(اَ حَظظ)
بابهره تر. بخت مندتر. بختیارتر، فرزندزادگان. نبیرگان. نبسه گان اولاد: راه اولاد و احفاد او بازدادند تا بتعهد او قیام می نمودند. (ترجمه تاریخ یمینی). تیر چرخی... بیک پسر جغتای رسید که محبوب ترین احفاد چنگیز بود. (جهانگشای جوینی) ، یاران. خادمان
لغت نامه دهخدا