معنی احسیه
- احسیه(اَ یَ)
- جمع واژۀ حسوه، یاری دادن کسی را در بریدن و گردآوردن حشیش، احشاش کلأ، بالیدن کلأ آن قدر که آن را بریدن نتوانند، احشاش مراءه، خشک شدن بچه در شکم او. (تاج المصادر) (منتهی الارب) ، احش ّ الشحم الناقه، باریک ساق گردانید پیه ناقه را، احششته عن حاجته، بازداشتم او را از حاجت وی به اعجال. (منتهی الارب)
