جدول جو
جدول جو

معنی احساء

احساء
(اَ)
جمع واژۀ حسی، سیر خورانیدن. سیر نوشانیدن. (منتهی الارب) ، پسند آمدن. (منتهی الارب) ، دادن آنچه بدان خشنود شود. (منتهی الارب). خرسند کردن. (تاج المصادر) ، بس کردن، بس شدن. بسنده آمدن. (تاج المصادر). کافی شدن
لغت نامه دهخدا