جدول جو
جدول جو

معنی احتضار

احتضار(رَ پَ)
حضور. (زوزنی). حاضر شدن. (منتهی الارب) ، از بیخ برکندن. (منتهی الارب). برکندن. (زوزنی) (تاج المصادر) : احتفی البقل، از بیخ برکند تره را. (منتهی الارب) ، نوازش فراوان کردن، فرحت و سرور نمودن، بسیار پرسیدن از حال کسی. (منتهی الارب). پژوهش کردن از حال کسی
لغت نامه دهخدا