جدول جو
جدول جو

معنی احتشار

احتشار(رَ)
سطبر کردن، حاضر شدن مرگ. (منتهی الارب) ، شهری شدن مردم، دویدن فیل، دویدن اسب. (منتهی الارب) (تاج المصادر) ، از سفر بحضر آمدن، آفت به شیر خوردنی رسیدن.
- حال احتضار، حال مردن. حال جان کندن میرنده
لغت نامه دهخدا