جدول جو
جدول جو

معنی اجل گردیده

اجل گردیده(اَ جَ گَ دی دَ / دِ)
اجل گشته. اجل رسیده:
ملک از گفتۀ دلبر خجل شد
اجل گردیده تقصیرش بحل شد.
زلالی، کسانی که ستور از شهری بشهری کشانند بفروختن. (منتهی الارب). چوبدار. جلاّب
لغت نامه دهخدا