تجوّف. (منتهی الارب). در میان چیزی شدن. (زوزنی) :اجتاف الثور الکناس. (منتهی الارب) ، اجحار قوم، با قحط شدن قوم و بقحط رسیدن. (منتهی الارب) ، بسوراخ (ددگان و خزندگان) درآوردن. جنبنده در سوراخ کردن: اجحر فلان الضّب، بسوراخ درآورد فلان سوسمار را و مضطرساخت تا اینکه بسوراخ درآمد. (منتهی الارب) ، کار بر کسی تنگ گرفتن. (تاج المصادر) (زوزنی)