گذشتن از جائی و رفتن. بگذشتن. (تاج المصادر) (زوزنی). بریدن مسافت را: راه اجتیاز او بر منازل غز بود و غزیان چند مرحله بر عقب او میرفتند. (ترجمه تاریخ یمینی). خالدین شد نعمت و منعم علیه محیی موتی است فاجتازوا الیه. مولوی، کم خیر شدن. (منتهی الارب). اندک خیر گشتن. (تاج المصادر) ، نابالیدن کشت و نبات. (تاج المصادر) (زوزنی). نابالیدن گیاه. (منتهی الارب). افزایش نکردن گیاه