معنی اثنان
- اثنان(اِ)
- در حال اضافه، عیب:
ولیکن نبیند کس آهوی خویش
ترا روشن آید همی خوی خویش،
فردوسی،
چنین گفت آنکس که آهوی خویش
ببیند بگرداند آیین و کیش،
فردوسی،
چه فرمائیم چیست نیروی من
تو دانی هنرها و آهوی من،
فردوسی،
هر آنکس که آهوی تو با تو گفت
همه راستیها گشاد از نهفت،
فردوسی
