معنی اثبیجاج اثبیجاج(نَ / نِ کَ / کِ) اثبئجاج. پر شدن، که پوست شکم سست دارد. آنکه پوست شکمش سست و فروهشته باشد، اثجل الوادی، میانۀ فراخ وادی. (منتهی الارب) ، طعن فلان ٌ فلاناً الأثجلین، ای رماه بداهیه من الکلام. (منتهی الارب). ج، ثجل لغت نامه دهخدا