جدول جو
جدول جو

معنی اتفاقاً

اتفاقاً(نِ نَ/ نِ کَ دَ)
قضا را. از قضا. بی انتظار. بی سابقه. غفلهً. ناگهانی. صدفهً. فجاءهً: وصیت کرد که بامدادان نخستین کسی که از دراین شهر درآید تاج شاهی بر سر وی نهند... اتفاقاً اولین کسی که درآمد گدائی بود. (گلستان). اتفاقاً در آن میان جوانی بود که میوۀ عنفوان شبابش نو رسیده. (گلستان).
لغت نامه دهخدا