معنی اتغاب اتغاب(سِ) هلاک کردن. (زوزنی) (تاج المصادر). فاسد کردن. تباه کردن، بی خلاف. همداستان، هیچ، همگی. متحداً. جمعاً. همگان لغت نامه دهخدا