جدول جو
جدول جو

معنی اتساخ

اتساخ(سَ تَ)
چرکن شدن. چرکین شدن (دست و اندام). چرک شدن. ریم آلود گشتن. چرک آلوده گردیدن. وسخ. (زوزنی) ، خویشتن را بچیزی داغ و نشان کردن. (منتهی الارب). خود را بچیزی نشان کردن. خویشتن را نشان کردن. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا