معنی ابهل هندی
- ابهل هندی(اَ هََ لِ هَِ)
- شجرهاﷲ. دیودار. شجرهالجن. شجره الاکله. مداد. دیودارو. صنوبر هندی. شاخهای آن بشاخ زرنباد ماند و شیرۀ آن به اسم شیر دیودار در فالج و صرع و لقوه سود دهد و هیچ داروی دیگر با او برابری نکند و سنگ گرده و مثانه بریزاند و آن مخصوص بهند و خاصۀ هیمالایا باشد و آن قسمی از ارزه و شربین است
