جدول جو
جدول جو

معنی ابهر اصفهان

ابهر اصفهان
(اَ هََ)
شهرکیست از نواحی اصفهان و عده ای از فقها و محدثین بدانجا منسوبند و برای رجال این شهر رجوع به معجم البلدان یاقوت در کلمه ابهر و منتهی الارب و قاموس شود، رگیست در پشت به دل پیوسته. (منتهی الارب) (مهذب الأسماء). رگ پشت به دل پیوسته. (خلاص نطنزی). رگ جان. رگ هفت اندام. آورطی. آورتی. ام الشرائین:
دلدل مشتری پیش جفته زد اندر آسمان
آه ز دل کشان زحل گفت قطعت ابهری.
خاقانی.
، رگ گردن. (منتهی الارب) ، نام هر یک از دو رگ که از دل برآمده است و دیگر شرائین از این دو منشعب است. (بحرالجواهر). و آن دو را مجموعاً ابهران گویند، رگی است در دست. (منتهی الارب) ، پشت گوشه های برگشتۀ کمان، خانه کمان. کمانخانه، پرهای مرغ میان خوافی و کلی و اول پرهای مرغ را قوادم گویند پس مناکب پس خوافی پس اباهر پس کلی. ج، اباهر، گیاه ضریع خشک. (منتهی الارب) ، زمین پاکیزه که سیل بر آن برنیاید. (منتهی الارب) ، میان طایف و کلیۀ کمان یعنی میان خانه و دستۀ کمان. (صحاح جوهری)
لغت نامه دهخدا