جدول جو
جدول جو

معنی ابومعمر اسماعیلی

ابومعمر اسماعیلی
(اِ)
ابومعمر بن ابی سعید بن ابی بکر. وی شرف نفس را با شرف طبع و کرم ادب را با کرم نسب جمع داشت و در فقه مستولی و در شعر نیکوتصرف بود چندانکه صاحب بن عباد در وصف قصیده ای که ازو رسیده بود فصلی به پدر او ابوسعید نوشت و نسخۀ آن این است: و بعد فهل اتاک حدیث الاعجاب منّا و قد طلعت من ارضک فقرهالفقر و عزهالغرر و حدیقهالزهر و خلیفه المطر. تلک حسنه انتشرت عن ضؤک و غمامه نشأت بنؤک و نار قدحت بزندک و صفیحه فضل طبعت علی نقدک. و انها لقصیده ولدنا ابی معمر عمره الله تعالی ما اختار و عمر به الرباع و الدیار، خطت باقدام الاجاده و قطعت مسافهالاصابه وسعت الی کعبهالقبول و حلت حرم الامن خیرالحلول، تلبی و قد تعرّت من لباس التعمل. و تجرّدت عن غطاف التبذل. فلم تدع منسکاً من البرّ الاّقضته. و لا مشعراً من الفضل الاّ عمرته و لا معرفاً من العلم الاّ شهدته. و لا محصباً من الفهم الاً حضرته. و اجتمعنا حولها و انا لاعداد جمه. و فینا واحد یقال انه أمه کانا عدیدالموسم یعظمون الشعائر و یعلقون الستائر و یحتضنون الملتزم و یلثمون المستلم. و هذا الکتاب یرد علیکم بالخبر اسرع من اللمح البارق. نعم و من اللمع الخاطف و اخف من سابق الحجیج و ان کان المثل الاعلی لبیت الله العتیق فاحمد الله اذ قرن فضل فتاک بفضلک و جعل فرعک کاصلک و انبت غصنک علی شجرک. و اشتق هلالک من قمرک. و اراک من ظهرک من یحذو علی نجرک و یصل فخره بفخرک. و یشید من بناءالدرایه ما اسست. و یسقی من شجرالروایه ما غرست.
و از غرر اشعار ابومعمر این قصیده در باب صاحب است:
ماعهدت القضیب ینهض بالحق-
-ف ولا البدر للتمام استسرّا
حبذا الطارق الذی زار وهناً
فاعاد الظلام اذ زار فجرا
ثمل العطف و هو مانال خمرا
عطرالجیب و هو مامس عطرا
و الحیاء الملم بالخد منه
صیرفی یبدل العین اخری
ضمنی ضمهالوداع فعاد الش
فع منا عندالتعانق وترا
و سقانی بفیه خمراً بروداً
عاد بعدالفراق فی القلب جمرا
ملک طوعه الملوک علاء
و هو طوع العفاه جاهاً و قدرا
ملک انهب العروض فاضحی ال
عرض منه علی البریه حظرا
ملک لایری سوی الحمد مالا
لا و لا الکنز غیر ما جرّ شکرا
فاذا المحل حل ّ حل ّ غماماً
و اذا النقع ثار ثار هزیرا
و اذا ما افاد نحل کعبا
و اذا ما افات نهنه عمرا
و اذا ماسطا تطاول جهراً
و اذا ما حبا تطوّل سرّا.
(یتیمهالدهر چ حفنیه ج 3 ص 274 ببعد)
لغت نامه دهخدا