جدول جو
جدول جو

معنی ابوعبدالله اخفش قدیم

ابوعبدالله اخفش قدیم
ابن عمران بن سلامه الالهانی النحوی. مکنی به ابوعبدالله. معروف به اخفش قدیم. ابوبکر صولی بکتابی که در شعراء مصر کرده ذکر او آورده است و گوید احمد بن عمران عالمی نحوی و لغوی است و اصل او از شام است و علوم ادب بعراق فراگرفت و چون بمصر شد اسحاق بن عبدالقدوس ویرا اکرام کرد و برای تأدیب اولاد خویش بطبریه فرستاد و او بفرزندان اسحاق ادب آموخت و احمد را در مدیح اهل البیت علیهم السلام اشعار بسیار است واز جمله:
ان ّ بنی فاطمه المیمونه
الطیبین الاکرمین الطینه
ربیعنا فی السنه الملعونه
کلهم کالروضه المهتونه.
و باز صولی گوید: علی بن سراج مرا روایت کرد از جعفر بن احمد و او از احمد بن عمران که وقتی هیثم بن عدی از من پرسید تو از کجائی گفتم از الهان اخو همدان گفت آری آنان عرس الجن باشند که نام دارند لکن دیده نشوند و من پیش از تو الهانی ندیده ام. و هم صولی گوید الهانی بر قوم رعل طائفه ای از بنی سلیم درآمد و ایشان وی را ضیافت نکردند و در آن باب گوید:
تضیفت بغلتی و الارض معشبه
وعلاً و کان قراها عندهم عدس
واکلبا کاسود الغاب ضاریه
و واقفات بایدی اعبد عبس
و العام ارغد و الایام فاضله
و ما تری فی سواد الحی ّ من قبس
یستوحشون من الضیف الملم بهم
و یأنسون الی ذی السوءه الشرس.
و از گفتۀ احمد است در مدح جعفر بن جدله:
اذا استسلم المال عند الهذیل
فمال الفتی جعفر خاسر
و ان ضن ّ جازره بالمدی
فان الحسام له حاضر.
(معجم الأدباء ج 2 ص 5)
لغت نامه دهخدا