ویجن بن رستم کوهی طبری. ابن ندیم گوید کوهی منسوب بکوه، جبال طبرستان است و ابن قفطی در شرح حال او آورده است: ابوسهل کوهی منجم، فاضلی کامل و عالم به علم هیئت و صنعت آلات ارصاد بود و اشتهار او به روزگار دولت بویهیان و ایام امارت عضدالدوله و بعد از آن است و آنگاه که شرف الدوله به بغداد شد و برادرزادۀ خویش صمصام الدوله بن عضدالدوله را از بغداد براند و بر وی مستولی گشت در سال 378 هجری قمری امر داد تا کواکب سبعه را در مسیر و تنقل و بروج آنان بدان مثال که به روزگار مأمون منجمین وقت کرده بودند رصد کنند و این کار بر عهدۀ ویجن بن رستم کوهی گذاشت و این مرد به هندسه و هیئت معرفتی تمام داشت و درهر دو صناعت بمرتبۀ قصوی و ذروۀ علیا رسیده بود وابوسهل در دارالمملکه بآخر بستان از آنروی باب الخطّابین مکانی اختیار کرد و خانه ای در آنجا پی افکند و برای اینکه اضطرابی در بنیان آن راه نیابد و نشست نکند اساس و قواعد آن خانه سخت محکم کرد و آلات رصدیه را که خود مخترع آن بود در آن خانه بر پا داشت و قطب الدین بن عزالدین لاری در کتاب حل و عقد نجوم بسیاری از کلیات نجوم را از ابوسهل نقل کرده و در دیگر کتب صناعت نیز نام وی بجلالت و عظمت برده شده است و باز، ابن قفطی گوید: بر صحت استخراجات او عدول از علمای ذیفن مکرر دعوت شده و محاضری ممضی و مسجل کرده اند و صورت دو محضر را ابن قفطی آورده است، یکی در 28 صفر 378 مطابق انیران روز خردادماه 357 یزدگردی، راجع برصد شمس و تحویل آن به سرطان و محضر دیگر در سه شنبۀ جمادی الآخر 378 مطابق شهریور روز مهرماه 357 یزدگردی برای تحویل بمیزان. این است ترجمه شهادت نامۀ نخست:بسم اﷲ الرحمن الرحیم. اجتماع کردند جماعتی که خطوط و شهادت آنان در پایان این محضر ثبت است از قضاه و وجوه اهل علم و کتّاب و منجمین و مهندسین در جایگاه فرخندۀ رصد شرقی عظم اﷲ برکته و سعادته در بستان خانه مولای ما الملک السید الاجل المنصور ولی النعم شاهنشاه شرف الدوله و زین الملّه اطال اﷲ بقاه و ادام عزه وتأییده و سلطانه و تمکینه در جانب شرقی مدینهالسلام بروز شنبه دو شب از صفر 378 مانده و آنروز شانزدهم حزیران است از سال 1299 اسکندری و انیران روز است ازخردادماه سال 357 یزدگردی و از مشاهدات ایشان به وسیلۀ آلت مخترعۀ ابوسهل به ثبوت پیوست که آلت مزبوره دلالت کرد بر صحت دخول شمس به رأس السرطان بعد از گذشتن یکساعت معتدلۀ مستویه از شب مذکور، یعنی شبی که صبح آن انیران روز مذکور فوق است و جملگی متفق گشتند بر تیقن باین امر و وثوق بدان و قاطبۀ حضار از منجم و مهندس و کسانی که تعلق بصناعت و خبرت بدان داشتند تسلیم شدند تسلیمی که خلاف در میان آنان نبود، باینکه این آلت جلیلهالخطر بدیعهالمعنی محکمهالصنعه واضحهالدلاله بر جمیع آلات رصدی که تا امروز معروف و معهود بوده در تدقیق فزونی دارد و باز متفق شدند بر اینکه ابوسهل بوسیلۀ این آلت به ابعد غایات در امر مرصود و غرض مقصود نائل آمده است. و نتیجۀ رصد این شد که بعد سمت الرأس از مداررأس السرطان 7 درجه و 50 دقیقه است و میل اعظم که غایت بعد منطقۀ فلک البروج از دائرۀ معدل النهار است 23 درجه و 51 دقیقه و 1 ثانیه است و اینکه عرض آن موضعی که سابقاً گفتیم (آخر بستان دارالمملکه) و رصد در آن واقع شده فلان و فلان است و آن مساوی ارتفاع قطب معدل النهار است از افق موضع مزبور. و نسخۀ شهادت نامۀ دوم این است: بسم اﷲ الرحمن الرحیم و باز به روز سه شنبه سه شب از جمادی الآخر سال 378 گذشته مطابق شهریور روز مهرماه سال 357 یزدگردی و هیجدهمین روز ایلول سال 1299 اسکندری اجتماع کردند جماعتی که خطوط آنان در صدر این شهادتنامه هست از قضاه و شهود و منجمین و مهندسین و دانایان به هندسه و هیئت بدانجا که آلت سابق الذکر نصب بود برای رصد کردن دخول شمس به رأس المیزان بوسیلۀ آلت مزبوره و این امر واقع شد در چهارساعت از روز مزبور گذشته و این روز سه شنبه است و از حضار تمنا میشود که هریک با خط خویش بدرستی آنچه را دیده اند و در آن حضور یافته اند در تاریخ مزبور بنویسند و حسبنا اﷲ و نعم الوکیل. و اسامی شهود حاضر در این مجلس که خطوط آنها در آخر هردو محضر مزبور هست ذیلاً ثبت میشود: القاضی ابوبکر بن صبر، القاضی ابوالحسن الخوزی، ابواسحاق ابراهیم بن هلال، ابوسعد الفضل بن بولس النصرانی الشیرازی، ابوسهل ویجن بن رستم صاحب رصد، ابوالوفا محمد بن محمد حاسب، ابوحامد احمد بن محمد الصغانی صاحب اسطرلاب، ابوالحسن محمد بن محمد السامری، ابوالحسن المغربی. و از تصانیف ابی سهل ویجن بن رستم که در تمادی اعصار در بلاد و امصار متداول و سایر است کتب ذیل است: کتاب مراکز الاکر و این کتاب ناتمام مانده است. کتاب الاصول علی نحو کتاب اقلیدس و آن نیزناقص است. کتاب البرکار التام در دو مقاله. کتاب صنعهالاسطرلاب بالبراهین در دو مقاله. کتاب احداث النقط علی الخطوط. کتاب علی المنطقتین فی توالی الحرکتین انتصاراً لثابت بن قره. کتاب مراکزالدوائر علی الخطوط من طریق التحلیل دون الترکیب. کتاب الزیادات علی ارشمیدس فی المقاله الثانیه. رساله فی استخراج الضلع المسبعفی الدائره. کتاب اخراج الخطین علی نسبه. کتاب الدوائرالمتماسه من طریق التحلیل. و رجوع به ص 75 س 13 تاریخ الحکماء قفطی چ لیپزیک و ص 79 س 8 همان کتاب شود