جدول جو
جدول جو

معنی ابوالمعالی نحاس اصفهانی

ابوالمعالی نحاس اصفهانی(اَ بُلْ مَ)
نحاس اصفهانی. ازشعرای عهد سلجوقیان است و در خدمت الب الارسلان سلجوقی (پس از محمد بن غیلان) و سلطان ملکشاه و سلطان برکیارق و سلطان محمد. و منصب عارض سپاه داشته است و نزد مستنصر خلیفه بار یافته و این خلیفه او را صلات و مواهب داده است. وفات او در 512 هجری قمری است و صاحب حبیب السیر وفات وی را به سال 507 نوشته است و میگوید: جمال حال ابوالمعالی به انواع فضل و ادب محلی بود و در فن استیفاء سیاق ید بیضا مینمود و در اوایل حال ملازمت سلطان ملکشاه سلجوقی کرده بمنصب عرض سپاه اشتغال داشت و بعد از آن بدرگاه صاحب حله سیف الدین صدقه رفته بنابر امداد او وزیر مستظهر خلیفه شد اما پس از انقضاء یکماه از دخل در آن منصب بواسطۀ کمال امساک وخسّت که در جبلّتش مرکوز بود ارکان دولت خلیفه با ابوالمعالی در مقام خلاف برآمدند و او را بفرمان مستظهر مقید گردانیده مؤاخذه کردند و ابوالمعالی از محبس گریخته بهمدان شتافت و در آن دیار پریشان حال میگذرانید تا در سنه مذکوره وفات یافت. و در جای دیگر مینویسد: سلطان ملکشاه در اواخر ایام حیات خواجه (نظام الملک) را که ابوعلی کنیت داشت عزل کرده منصب وزارت را بتاج الملک ابوالغنائم عنایت فرمود و (منصب) شرف الملک ابوسعید کاتب را بمجدالملک ابوالفضل قمی بذل نموده و منصب کمال الدوله ابورضاء عارض را بسدیدالدوله ابوالمعالی داد و این تغییر و تبدیل بر وی مبارک نیامد ابوالمعالی نحاس این قطعه در سلک انشاء کشید:
ز بوعلی بد و از بورضا و از بوسعد
شها که شیر به پیش تو همچو میش آمد
ابوالغنائم و بوالفضل و بوالمعالی باز
رئیس مملکتت را ثبات پیش آمد
گر از نظام و کمال و شرف تو سیر شدی
ز تاج و مجد و سدیدت نگر چه پیش آمد.
رجوع به حبیب السیر1 ص 310 و 373 و دستورالوزراء ص 90 شود
لغت نامه دهخدا