خازمی. منجّم احکامی. نزیل بغداد. وی مدتی به بغداد میزیست و دعوی علم احکام میکرد و بیش از آنچه بود می نمود و مردم بغداد پیروی اقوال احکامی او می کردند. و آنگاه که پانصدوهشتاد و دو کواکب سبعه ببرج میزان مجتمع شدند گفت بادی شدید وزد و جانداران ربع معمور هلاک کند و دیگر منجمین اقطار نیز همان گفتندجز شرف الدوله عسقلانی منجم نزیل مصر که با وی مخالفت ورزید. لکن مردمان برای حفظ جان در دشت ها به سردابها و بکوهستانها بمغاره ها پناه بردند. لکن به روز موعود که به تابستان بود هوا سخت گرم شد و حتی نسیمی نیز نوزید و مردم بنکوهش منجمین احکامی هم زبان گشتند وشعرا در تخطئۀ آنان شعرها سرودند و از جمله ابوالغنائم محمد بن المعلم الواسطی در هجاء ابوالفضل گفت: قل لابی الفضل قول معترف مضی جمیدی و جأنا رجب و ماجرت زعزع کما حکموا و لابدا کوکب له ذنب کلاّ ولا اظلمت ذکاء و لا ابدت أذی من ورائهاالشهب یقضی علیها من لیس یعلم ما یقضی علیه هذا هو العجب فأرم بتقویمک الفرات والاص طرلاب خیر من صفره الخشب قدبان کذب المنجمین و فی ای مقال قالوا فما کذبوا مدبّرالأمر واحد لیس للس سبعه فی کل ّ حادث سبب. در نامۀ دانشوران حازمی با حاء مهمله است و در تاریخ الحکما با خاء منقوطه و ابوالغنائم در نامۀ دانشوران محمد بن علی و در قفطی محمد بن المعلم آمده است. رجوع به تاریخ الحکماء قفطی ص 426 و نامۀ دانشوران ج 1 ص 151 و رجوع به ترجمه انوری شاعر شود