محمد بن علی سامری مکنی به ابوالفرج وزیر المستکفی بود اما حکمی نداشت و وزارت او زود منقضی گشت و یکی از شعرا او را به این ابیات هجو کرد: الاّن ان کفرالمقتر رزقه قالوا کفرن فخف عذاب النار أأکون رجلی مرکبی و جنیبتی خفی علی ذل بذاک و عار و السرمن رأئی فی اصطبله مأیتا عتیق فاره مختار کلب حمار فالخیول و کاتب فطن یضیق به کراء حمار أناقد دهشت فعرفونی أنتم هذا من الانصاف فی الاقدار. بعد از آن احوال خلافت مضطرب شد و رونقی نماند و بولییان استیلاءکلی یافتند. وزیر از جانب خود مرتب میکردند و اعمال در تصرف ایشان بود و جهت اخراجات خلفاء چیزی مقرر گردانیدند. (تجارب السلف ص 222)